علی اکبر شیدا و عارف قزوینی دو نوازنده برجسته و تصنیفساز ایرانی هستند که با تلاشهای خلاقانه و آثاری بینظیر به ارزشمندی در عرصهٔ موسیقی ایرانی دست یافتند. در این مقاله، به سرگذشت و تاریخ زندگی این دو هنرمند بزرگ پرداخته میشود و همچنین به بررسی آثار برجسته آنها میپردازیم.
میرزا علی اکبر خان شیدا
علی اکبر شیدا (زادهٔ ۱۲۵۹ قمری ،۱۲۲۲ خورشیدی در شیراز – درگذشتهٔ ۱۳۲۴ قمری، ۱۲۸۵ خورشیدی در تهران)، موسیقیدان، شاعر، ترانهسرا و خوشنویس ایرانی معاصر بود. تخلصش در شعر و ترانه شیدا نیز به خاطر پیوستگی با حلقه درویشان، لقب مسرور علی را برای خود انتخاب کرد و با وجود حمایت والی شیراز، آنجا را ترک گفت و در خدمت صفا علیشاه ظهیرالدوله در خانقاه صفی علیشاه تهران شد و تن به درویشی (نعمتاللهی صفی علیشاهی) و فقر عارفانه داد.
علیاکبر شیدا، صاحب مشهورترین آثار موسیقی ایرانی در یکصد سال گذشتهاست. تصنیفها، اشعار و آهنگهای عاشقانه او بخش مؤثری از خاطرات نسلهای ایرانی از دهه ۱۳۲۰ به بعد است که در رادیو ایران بنا گذاشته شد. این اثرگذاری عمیق هنوز پس از ۶۰ سال و با وجود سانسور گسترده آثار ساخته شده براساس تصنیفهای شیدا که توسط خوانندگان زن خوانده شده همچنان پابرجاست.
شیدا در سالهای اوج جنبش ادبی موسوم به «بازگشت» رشد کرد. جنبش ادبی بازگشت که برای یک قرن بر شعر دوره قاجار مسلط بود، سازماندهی خود را مدیون شکلگیری انجمن ادبی نشاط بود که در دوره فتحعلی شاه قاجار به همت «میرزا عبدالوهاب نشاط»؛ شاعر سرشناس، بنیان گذاشته شد. تا سالها بعد و در دورانی که شیدا تصنیف میسرود، این انجمن در اصفهان شاعران بزرگی را پرورش میداد و به دربار میفرستاد. شیدا مدتها کاتب و منشی دستگاه حکومتی فارس بود. فتحعلی خان صاحب دیوان؛ حاکم فارس، به او توجه خاصی داشت. شیدا با او به تهران رفت و ساکن تهران شد. در تهران نیز مورد توجه اتابک و شعاع السلطنه و حاجب الدوله و بعضی دیگر قرار گرفت. شیدا به حاج میرزا حسن صفی علیشاه، از شیوخ سلسله نعمت اللهی، ارادت داشت و به «مسرور علی» ملقب گردید.
با وجود اهمیت و شهرت شیدا به جز چند نقل قول از عارف و روحالله خالقی که در همه منابع تکرار میشوند، هنوز هیچ مطالعه مستقلی دربارهٔ شیدا انجام نگرفتهاست. او هم، اشتهار به شیرازی داشت و هم اصفهانی و در تهران و در سلک دراویش نعمتاللهی از دنیا رفت. پیوندش با انجمن اخوت و تصنیفی که با نام میلاد نبی در مجالس انجمن خوانده میشد و به شیدا منسوب است تنها رد پایی است که از حضورش در عرصههای همگانی در دست است. اگر چه تأثیر تصنیفهایش بر عارف قزوینی باعث شده تا نشانههای سبک او را در تصنیفهای عارف و دیگر تصانیفی که در دوره مشروطیت سروده شدهاست به عیان ببینیم. علی اکبر شیدا در سال ۱۲۸۵ خورشیدی، در همان سالی که فرمان مشروطیت به امضا رسید، در تهران درگذشت.
از مهمترین تصانیف ساخته شیدا میتوان به دوش دوش (که آن مهلقا)، امشب شب مهتابه (امشب به بر من است آن مایهٔ ناز)، بت چین (ای مه من، ای بت چین، ای صنم)، عشق تو (عشق تو آتش جانا زد بر دل من)، ناوک مژگان (از نوک مژگان می زنی تیرم چند)، کیه کیه در میزنه (عقرب زلف کجت با قمر قرینه)، دل شیدا (از غم عشقت دل شیدا شکست)، ماه غلام (ماه غلام رخ زیبای توست) و سرو خجل (ای که به پیش قامتت، سرو چمان خجل شده) اشاره کرد.
میرزا على اکبر شیدا را باید پایه گذار اصلى تصنیف و ترانه به معنى و مفهوم امروزى بدانیم. او راهگشا و راهنماى عارف در تصنیفسازى بود و به عبارت دیگر تاریخ تصنیف سازى و ترانهسرایى در ایران با شیدا آغاز مىشود، تصنیفهاى پیش از او، هرگز شکل تصنیفهاى او را نداشته و با شعر و موسیقى تا این حد همگام نبوده است!
عارف قزوینی
ابوالقاسم عارف قزوینی (۱۲۵۹ قزوین – ۲ بهمن ۱۳۱۲ همدان) شاعر، موسیقیدان و تصنیفساز ایرانی دوران قاجار و پهلوی بود که در قزوین زاده شد. او بهخاطر سرودن تصنیفها و غزلهای سیاسی، میهنی و عاشقانهاش شناخته میشود.
پدرش «ملاهادی وکیل» بود. عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فراگرفت. خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب مینوشت. موسیقی را نزد میرزاصادق خرازی فراگرفت. مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسن واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحه خوانی پرداخت و عمامه میبست ولی پس از مرگ پدر عمامه را برداشت و ترک روضه خوانی کرد. عارف در ۱۷ سالگی به دختری به نام «خانمبالا» عشق و علاقه پیدا کرد و با او پنهانی ازدواج کرد. (تصنیف دیدم صنمی را در وصف ایشان سرود) فشارهای خانواده دختر پس از اینکه مطلع گردیدند زیاد شد و عارف به ناچار به رشت رفت و پس از بازگشت با وجود عشق بسیار، آن دختر را طلاق داد و تا آخر عمر ازدواج نکرد.
عارف در سال ۱۳۱۶ ه.ق به تهران آمد و چون صدای خوشی داشت با شاهزادگان قاجار آشنا شد و مظفرالدین شاه خواست او را در ردیف فراش خلوتها درآورد، اما عارف به قزوین بازگشت. در سال ۱۳۲۳ ه.ق در زمان آغاز ۲۳ سالگی عارف زمزمه مشروطیت بلند گشته بود، عارف نیز با غزلهای خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد. عارف در سال ۱۳۰۷ خورشیدی جهت معالجه نزد دکتر بدیع به همدان رفت و برای همیشه در آنجا ماند. سرانجام عارف در روز دوشنبه دوم بهمن ۱۳۱۲ خورشیدی در حالی که ۵۴ سال داشت، مرگ زودرس به سراغش آمد و در آرامگاه بوعلی سینا (واقع در همدان، خیابان بوعلی) بهخاک سپرده شد. خانه عارف قزوینی در محله حمدالله مستوفی شهر قزوین در میان آثار ملی ایران ثبت شدهاست.
عارف قزوینی یکی از اولین افرادی است که دو عنصر شعر و موسیقی را با مضمونهای اجتماعی و تصنیف خواهی ترکیب میکند. او با این کار سعی در ارائه افکار و نگرش خود در مسائل سیاسی در قالبهای مختلف هنری دارد. مزیت اصلی که تصنیفهای عارف قزوینی را متمایز میکند آن است که شاعر، خواننده و آهنگساز تصنیفها خودش بوده و عناصر میهندوستی در آن بهوضوح دیده میشود. او تصنیف مشهور «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را بهدنبال فتح تهران توسط مشروطهخواهان ساخت و از آن زمان تا به امروز این تصنیف ماندگار شد.
عارف شهرت و ارزش هنریاش را مدیون تصنیفهای زیبا و موفق خود است. این نوع از شعر را که کامل کنندهاش میرزا علی اکبرخان شیدا بود، عارف چنان با مهارت و زیبایی میسرود که میتوان این نوع از شعر را مختص عارف دانست. عارف به این نوع شعر، صورتی شاعرانه داد و تصنیف را از مسیر فلاکتبار و بیسر و سامانیش بیرون آورد.
عارف اولین کسی است که پی به اهمیت تصنیف برای تربیت اخلاقی و به وجود آوردن حس وطنپرستی و ترویج زبان و اشاعه آرمان و عقیدهای خاص در جامعه پی برد و از آن استفادهای شایان کرد. وجه تمایز مهم تصنیفهای عارف در این است که خودش، هم شاعر، هم موسیقیدان و هم آوازخوان است و همین باعث میشود که او این نوع از شعر را در نهایت استادی برای بیان اهداف و مضامین ملی به کار ببرد.
تصنیفهای عارف بسیار ساده و روان و حتی از غزلهای او نیز سادهتر است. تصنیفهای عارف نیز مانند غزلها و شعرهای دیگر او، هر یک در واقعه و مقام و موقعیتی معین از تاریخ سروده شده و شاعر از تمام آنها هدف و منظور سیاسی و اجتماعی داشته است. به قول خود عارف «اگر من خدمتی دیگر به موسیقی و ادبیات ایران نکرده باشم، وقتی تصنیفهای وطنی ساختهام که ایرانی از هر ده هزار نفرش نمیدانست وطن یعنی چه.»
بسیاری از این تصنیفهای شورانگیز متاسفانه که در آن روزها در محافل و مجالس آزادیخواهی خوانده شد، به خاطر عدم اطلاع سازندگان آن از علم موسیقی، امروزه در دست نیست و فراموش شده است.
برخی از آثار برجستهٔ عارف قزوینی عبارتند از:
- از خون جوانان وطن لاله دمیده – آواز دشتی [۱]
دیدم صنمی، سرو قدی، روی چو ماهی – آواز افشاری – ۱۲۶۵
ای امان از فراقت امان – دستگاه شور – ۱۲۷۵ (همزمان با ورود مشروطه خواهان به تهران)
نمیدانم چه در پیمانه کردی – آواز افشاری
نکنم اگر چاره دل هرجایی را – آواز افشاری – ۱۲۷۶
افتخار همه آفاقی و منظور منی – دستگاه سهگاه – (برای افتخارالسلطنه – دختر ناصرالدین شاه)
توای تاج، تاج سر خسروانی – آواز افشاری – ۱۲۷۷ – (برای تاج السلطنه – دختر ناصرالدین شاه)
هنگام میفصل گل و گشت چمن شد – آواز دشتی – (به مناسبت افتتاح دورهٔ دوم مجلسشورایملیایران)
دل هوس سبزه و صحرا ندارد – آواز ابوعطا
نه قدرت که با وی نشینم، نا طاقت که جز وی ببینم – آواز افشاری
ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود – آواز دشتی – ۱۲۸۸ – (به مناسبت اخراج مورگان شوستر آمریکایی از ایران)
باد فرحبخش بهاری وزید – آواز بیاتزند
بلبل شوریده فغان میکند – دستگاه ماهور – ۱۲۸۹
گریه را به مستی بهانه کردم – دستگاه شور – ۱۲۸۷
از کفم رها شد مهار دل – آواز افشاری – ۱۲۸۸
ترک چشمش ار فتنه کرد راست – آواز ابوعطا – ۱۲۹۴
چه شورها که من به پا ز شاهناز میکنم – دستگاه شور – ۱۲۹۵
بماندیم ما، مستقل شد ارمنستان – دستگاه سهگاه –۱۲۹۷
جان برخی آذربایجان باد – آواز دشتی – ۱۲۹۷ (برای آذربایجان – در جواب تفرقه افکنان پانترکیسم)
شانه بر زلف پریشان زدهای، بهبه و به – آواز دشتی –۱۲۹۷
رحمای خدای دادگر کردی نکردی – آواز بیاتزند – ۱۲۹۷
امروزای فرشتهٔ رحمت بلا شدی – آواز افشاری – ۱۲۹۹
گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد – آواز دشتی – ۱۳۰۰ (به مناسبت مرگ کلنل محمد تقیخان پسیان)
تا رخت مقید نقاب است – آواز بیاتاصفهان – ۱۳۰۱
ای دست حق پشت و پناهت بازآ – دستگاه شور – ۱۳۰۰(برای سید ضیا)
گو به ساقی کز ایاغی ترکی و ماغی
چه آذرها به جان از عشق آذربایجان دارم – ۱۳۰۳ (به یاد ستارخان و باقر خان)
باد خزانی زد ناگهانی، کرد آنچه دانی – دستگاه شور – ۱۳۰۳
علی اکبر شیدا و عارف قزوینی با تجربهٔ طولانی و استعداد خارقالعادهای در موسیقی ایرانی، توانستند با آثار خود، جایگاهی برجسته را در صحنهٔ موسیقی کشور به دست آورند. آهنگها و ترانههای آنها همچنان پس از سالها از طریق ضبطها و نسخههای مختلف در دسترس هستهمچنین، علی اکبر شیدا و عارف قزوینی هر دو به عنوان استادان موسیقی نیز فعالیت میکردند و آموزشهای بینظیر خود را به نسلهای جدید از نوازندگان و تصنیفسازان منتقل میکردند. آنها با به اشتراک گذاشتن تکنیکها، مقامات و سبکهای موسیقیایی خود، تأثیر قابل توجهی بر رشد و پیشرفت موسیقی ایرانی داشتند.
هر دو هنرمند، در زمان زندگی خود به عنوان هنرمندان برجسته و بزرگ شناخته میشوند. موسیقیهای آنها از طریق ضبطها و نسخههای مختلف در دسترس هستند و همچنان توسط علاقهمندان به موسیقی ایرانی گوش داده میشوند. آثار عارف قزوینی و علی اکبر شیدا به عنوان بخشی از تاریخ موسیقی ایرانی به یادگار ماندهاند و همچنان نقش مهمی در حفظ و ارتقای ارزشهای موسیقیایی ما دارند.